زمانی که نیست

frog-1339894_1920

 داشتم تو وب سرک می‌کشیدم، طبق روال معمول چندتا پست مفید برای مدیریت و بعدا بخونم و یاد بگیرم و دستور غذا و… رو تو حلقه‌ی شخصی‌م بازنشر دادم که مثلا بمونه سر فرصت برم سراغشون… بعد یهو با خودم گفتم تو حداقل پونصد تا اسکرین‌شات داری از دستور غذا و نوشیدنی و کاردستی و… که یه روزی وقت کنی بری سراغشون، که یه روزی درست کنی یا بپزی با دوستات خوش بگذرونید، که یه روزی بخونی به کار ببری و… روزی شیش هفت تا مقاله غیردرسی هم می‌خونی، شاید ده بیست تا هم سیو می‌کنی که جالبه وقت ندارم باشه بعدا بخونم… خب این بعدا کی قراره برسه؟ کی قراره تو بیسکویت جدید طعم فلان و با نوشیدنی بهمان درست کنی لم بدی بشینی تو ایوون‌ت مقاله در باب اوهوم بخونی بدون اینکه نگران ای وای دیر شد، کارم مونده، درس دارم، یا هرچی باشی؟ خب اینها رو برای کدوم روز گذاشتی، زندگی بعدی، زمان بازنشستگی، ورثه؟

غرض ابراز نارضایتی از وضع موقتی موجود نیست اصلا، می‌خوام بگم یادگرفتن و “دانش” فقط یه ابزاره برای بهبود وضعیت موجود و مادامی که به هدف تبدیل می‌شه به کل ماهیت و کارکرد خودش رو از دست می‌ده. یادگرفتن با هدف زیباتر کردن زندگی و شادتر روزگار رو گذروندن تومنی صنار سی شاهی با حرص یاد گرفتن فرق داره… از حیطه‌ی دانشگاهی که فراتر بریم یادگرفتن صرفا بخاطر یادگیری خارج از معناست و اگر یادگرفته ها عملی نشن احتمالا کل موجودیت و چرایی مفهوم یادگیری رو زیر سوال می برن…

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *