سه نکته درباره‌ی اعتماد به نفس

اعتماد به نفس رو یکی از مهمترین عوامل رسیدن به موفقیت می دونن و با این حال هنوز آدمهای زیادی پیدا می‌شن که یا از اون سمت بوم کمبود اعتماد به نفس قل می‌خورن پایین یا از این ور بوم توهم. اعتماد به نفس سالم هرگز به شما نمی‌گه که بهترین هستید ولی در عین حال که بهتون کمبودها رو یادآوری می کنه، باورهای بهبود رو هم در شما بیدار می کنه. مهمه که نقاط ضعفمون رو بشناسیم و مهمتره که بدونیم راهکارهایی برای بهبود هر ضعفی وجود دارن و مهمترین نکته اینکه اون راهکارها رو پیدا کنیم و اجراشون کنیم. این قسمت آخر سخت ترین و در عین حال تنها کلید داشتن یک اعتماد به نفس سالمه. شما هرچقدر هم به توانمندی ها یا نقاط ضعفتون اگاهی داشته باشید و هرچقدر هم در مورد راه های بهبود مطالعه کنید تا وقتی راهکارها رو اجرا نکنید و ندونید که کدوم راهکار برای شما بهتر جواب می ده، عملا هیچ قدمی برای بهبود اعتماد به نفس برنداشتید. مثل این می مونه که من تصمیم بگیرم تو رشته دومیدانی قهرمان المپیک بشم و صرفا به خوندن کتابهایی در مورد چگونه قهرمان شویم یا چگونه بدویم اکتفا کنم.

راهکارهای زیادی برای افزایش اعتماد به نفس پیشنهاد کردن (ما سر کلاسها حدود شصت راهکار رو توضیح می دیم) ولی برای شروع شما این سه راهکار که از بقیه به نسبت عمومی تر هستند رو تو ذهنتون داشته باشید و اجرا کنید تا بعدی ها رو هم در گذر زمان باهاتون درمیون بذارم.

اول. یکی از راهکارهای افزایش اعتماد به نفس در مواقعی که قراره تصمیمی بگیرید یا کاری رو شروع کنید اینه که خودتون رو در انتهای راه تصور کنید. لذت و شادی رسیدن به هدف رو بچشید و کاملا بدونید قراره به چی برسید.
می گن دو راه محرک برای تغییر وجود داره، احساس درد از وضعیت موجود و امید به وضعیت بهتر. وقتی خودتون رو در انتهای راه تصور می کنید در واقع وضعیت بهتر رو تو ذهنتون تصویرسازی می کنید. اهمیت تصویرسازی در رسیدن به موفقیت بسیار زیاده که به طور جداگانه سر فرصت براتون می نویسم ولی فعلا بدونید که تصویرسازی ذهنی از اونچه که می خواید بهش برسید اگر در مرز خیال پردازی حرکت کنه و نه به توهم منجر بشه نه به ناامیدی بسیار قدرت معجزه آسایی داره.

دوم. یکی از مواردی که زیاد توی مشاوره ها بهش برخورد می کنیم اینه که افراد باور به توانمندی بهبود رو با باور به خوب بودن اشتباه می گیرن. یک فرد با اعتماد به نفس سالم باور داره که مجموعه ای از توانمندی ها و نقاط ضعفه و در کنارش به این هم باور داره که توانمندی بهبود بخشیدن به وضعیت موجود رو داره و در همه حال دنبال راهکارهای مناسب می گرده. باور به اینکه ما با وجود تمام نقطه ضعف هامون برای خودمون و دیگران دوست داشتنی هستیم نباید به خودخواهی و خودبرتربینی منجر بشه. شاید بهتر باشه در گام اول نقاط ضعف و قدرت خودمون رو لیست کنیم و راهکارهای بهبود رو برای هر کدوم در نظر بگیریم. با انجام این کار به نوعی خودآگاهی می رسیم که در مواقع تلخ و شاد به کمک مون می یاد. نه در موفقیت به خودمون می بالیم و نه در شکست ناامید می شیم.
در فرهنگ های مختلف این باور به دوست داشتن رو به اشکال مختلفی ابراز می کنن. فرهنگ غربی که بیشتر روی فردیت تاکید می کنه راهکارهای فردی تر، برون گرایانه تر و شاید به عبارتی جسورانه تری برای ابراز شادی و محبت به خود رو در جامعه جا انداخته تا فرهنگ شرقی که دائم تاکید بر یکدستی با اجتماع و همسان سازی داره. به هر حال در هر فرهنگی که هستیم مهم اینه که بدونیم مهمترین توانایی ما بهبود بخشیدن به توانمندی هاست. ما کامل نیستیم ولی این مشخصا به معنای بد بودن ما نیست همونطور که به معنای قهرمان بودن و برتر بودن ما هم نیست. ما صرفا یک پازل هستیم، تیکه های مفقوده رو بذارید سر جاش…

سوم. گفتن اینکه بعد از شکست سرت رو بالا بگیر و ادامه بده و بلند شو و کوتاه نیا و… خیلی آسونه! هر روز هزار تا جمله مثبت به در و دیوار دنیای حقیقی و مجازی می کوبن که تو می تونی، ادامه بده و… ولی وقتی شکست می خوریم و به نظرمون دنیا تیره و تار می شه تمام این جملات معنای خودشون رو از دست می دن. به طور وضوح حالمون بده، عصبانی می شیم و در اون وضعیت نامتعادل عصبی دلمون می خواد سر به تن گوینده های اینهمه جمله ی قشنگ نباشه… خب، اصل ماجرا هم همینه! اینکه ما اکثرمون تو وضعیت بعد از شکست که عصبانی و خسته و ناامید و غمگین هستیم تکرار این جملات عین نشتر به قلبمون می ره و تقریبا اکثرمون در این حس و حال مشترکیم! نکته مهم اما اینه که بعد از هر شکست به خودمون فرصت ترمیم بدیم. راهکارهای خالی کردن غم و خشم رو به شکل مناسب و معقول پیدا کنیم و زمان مناسب برای دوباره سرپا بلند شدن رو هم پیدا کنیم. بعضی شکست ها زمان بیشتری برای سوگواری می طلبن و بعضی کمتر. راهکارهای برخورد با هر شکستی و نحوه ی سوگواری هم متفاوته. اگر بدونیم که داشتن حس غم و اندوه بعد از شکست تا اندازه ای (و نه به شکل افراطی) قابل قبوله و یاد بگیریم چطور در زمان لازم خودمون رو نوازش کنیم یا از افراد و ابزارهای بیرونی کمک بگیریم بعد از دوره ی سوگواری راحت تر به راهکارهای جدید فکر می کنیم. مهمترین تفاوت آدمهای با اعتماد به نفس با بقیه هم همینجاست که بعد از اتمام سوگواری بلند می شن و به راه رفتن و دویدن و امتحان راه های جدید ادامه می دن.
خوبه که خودمون رو بشناسیم. به خودمون حق بدیم به اندازه و شیوه ی معقول ناراحت یا خشمگین بشیم و یه خط قرمز بکشیم دورمون که وقتی در حالت ناپایدار احساسی هستیم تصمیمی نگیریم یا رفتاری نکنیم که باعث آزار دیگران بشه. ما حق داریم غصه بخوریم ولی اینکه تیر ترکش غصه باید دامن بقیه رو هم بگیره یا نه خودش یه موضوع جداست.

موفقیت هاتون رو تو ذهنتون به تصویر بکشید، باور کنید که مهمترین توانمندی شما توانمندی تغییر و بهبوده و هرگز در سوگواری شکست درجا نزنید… اولین شرط رسیدن، رفتنه!

این ویدئو رو هم ببینید:

یک پاسخ

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *