تغییرات رفتاری

 

این مقاله ی کوتاه هاروارد بیزنس ریویو رو بخونید.
Peter Bregman, CEO of Bregman Partners

پیتر تعریف می کنه که چطور مجادله ی اون و نگرانیش برای مسوولیت پذیر بودن دخترش منجر به ایجاد اختلاف و دعوا توی خونه می شه و تعمیمش می ده به دعواهای محیط کار و رفتارهای عصبانی یا نامناسبی که افراد در مواقعی که عصبانی می شن یا ناراضی هستن، در پیش می گیرن.

اگر بخوام خیلی خلاصه کنم و لب (لپپپپپپپ) مطلب رو بگم فرمول یا راهکار پیشنهادی پیتر برای مواقعی که از عملکرد افراد دور و برتون ناراضی هستید اینه (فرض بر اینه که شما مقام بالاتری دارید وگرنه پیشنهاد شخصی من اینه که راهکارهایی برای ایجاد همدلی قبل از اجراسازی قسمت دوم پیدا کنید و بعد به سراغش برید که متهم به خودبزرگ بینی نشید):

اول. مساله رو شناسایی کنید
دوم. مشخص کنید که چه اتفاقی باید بیفته (خب مساله رو شناختیم، حالا که چی؟ چه کار می شه کرد؟)
سوم. پیشنهاد کمک بدید.

نکته یی که به نظر من خیلی مهم تر از حتی نکته ی اصلی مطرح شده تو مقاله ست و پیتر در انتها بهش اشاره می کنه اینه که اولین یا حتی دوم یا سومین بار که شما می خواید رفتارتون رو عوض کنید، رفتار جدید به نظرتون خیلی غیرمعمول و تصنعی می یاد. یعنی رفتار عادی خودتون نیست و انگار دارید نقش بازی می کنید. این امر خیلی طبیعیه. وقتی شما سالها به شیوه ی خاصی رقصیده باشید هر قدم جدید براتون غیرمعمول جلوه می کنه و مدتی طول می کشه تا با ریتم جدید آشنا بشید و توی ذهن تون بشینه. پس همون بارهای اول به خودتون نگید که من دارم نقش بازی می کنم و این خود واقعی من نیست. خود واقعی شما می تونه یاد بگیره و ثابت شده که یکی از بهترین راه های یادگیری فرورفتن در نقشی ه که رفتار موردنظر ما رو داره. پا پس نکشید و ادامه بدید.

خودم نوشت اول: قبل از اینکه هر تغییری رو تو خودتون به وجود بیارید تمرکز در لحظه رو یاد بگیرید. خیلی از ماها هزارتا فرمول باید و نباید بلدیم ولی وقتی به مرحله ی عمل می رسیم همون رفتار قبلی رو انجام می دیم وبعد می گیم یادم رفت یا دست خودم نبود. وقتی کسی چنین حرفی می زنه یعنی در لحظه حضور ذهن نداره و به رفتار خودش مسلط نیست که تا حدی کاملا عادیه ولی نه خیلی زیاد و باید یاد بگیریم چطور در هر لحظه آگاهانه و تعمدی حضور ذهن داشته باشیم.

خودم نوشت دوم: مقاله هایی ازین دست که افراد تجربیات و “آگاهی”هاشون رو به اشتراک می ذارن لزوما پشتوانه ی علمی دقیق و توصیف روانشناسانه ندارن. روشهایی ه که در گذر زمان بهش دست پیدا کردن و بعضا خیلی هم عملی تر از تحقیقات انجام شده هستن. البته به این معنا نیست که علمی نیستن بلکه در شرح شون از تئوری های علمی کمک نگرفتن و صرفا تجربیات خودشون رو در مواجهه با چالش ها به اشتراک می ذارن. از این منظر به نظرم بسیار کارگشا هستند و می تونن ایده های خوبی به ما بدن. قرار نیست مو به مو برای تک تک آدمها جواب بدن ولی قطعا مفیدن البته اگر و فقط اگر سلولهای خاکستری عزیز به کار بیفتن!

https://hbr.org/2015/10/a-simple-formula-for-changing-our-behavior?utm_campaign=harvardbiz&utm_source=twitter&utm_medium=social#

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *