چگونه چهارچوب بودش تحول ما را تسهیل می کند؟



درک هستی: فراتر از رفتار و شخصیت
ما به عنوان نوع بشر، تمایلی ذاتی به درک چراییِ کیستی خود داریم. از یک سو، آگاهی از آنچه موجب کارآمدی ما در حوزه‌هایی خاص می‌شود، به ما کمک می‌کند تا نقاط قوت خود را بهینه سازیم. از سوی دیگر، خواهان دستیابی به ابزاری هستیم تا بدانیم چرا در برخی امور با شکست مواجه می‌شویم و چگونه می‌توانیم حوزه‌هایی را که به عنوان نقاط ضعف شناسایی کرده‌ایم، متحول سازیم. برخی از پرسش‌هایی که ممکن است از خود بپرسیم عبارتند از:
• چرا نمی‌توانم تیم خود را خشنود و با عملکرد بالا حفظ کنم؟
• چرا روابط من مدام از هم می‌پاشند؟
• چرا به خود تردید دارم؟
• چگونه ممکن است «پاسخ» را بدانم اما همچنان همان اشتباهات گذشته را تکرار کنم؟
در میان تمامی نظریه‌ها و رویکردهای موجود، من روشی را یافته‌ام که چگونگی «بودنِ» ما را به اجزایی قابل درک تقسیم می‌کند و مهم‌تر از آن، ما را قادر می‌سازد تا در هر مرتبه، یکی از «جنبه‌های هستی» (Aspects of Being) خود را برای دستیابی به نتایج بهتر و رضایت بیشتر در زندگی، متحول کنیم. این مقاله چگونگی این فرآیند را تبیین می‌کند.
بررسی نظریه‌ها و رویکردهای موجود
من به عنوان روان‌شناسی که در ۱۲ سال گذشته در حوزه مشاوره مدیریت با تمرکز بر فرهنگ و رهبری فعالیت داشته‌ام، عمیقاً مشتاق حمایت از دیگران برای درک بهتر خودشان بوده‌ام تا بتوانند در زندگی کارآمدتر و خشنودتر باشند. در این مسیر، نظریه‌ها و رویکردهای بسیاری را بررسی کرده و کاربرد آن‌ها را توسط دیگران مشاهده نموده‌ام. برخی مؤثرتر از بقیه بودند، اما دریافتم که هر یک محدودیت‌های خاص خود را دارند.
رویکردهای رفتاری، گفتگوهایی پیرامون شایستگی‌ها، هدف‌گذاری، اقدام‌گرایی و تغییر عادت ایجاد می‌کنند. این رویکردها امکان تدوین برنامه‌های عملیاتی کوتاه‌مدت را فراهم می‌آورند که می‌تواند بسیار مؤثر باشد. با این حال، رویکردهای رفتاری تغییرات زمینه‌ای (Contextual) را نادیده می‌گیرند؛ یادگیری در این روش تنها برای مواجهه با یک موقعیت خاص طراحی شده است. افزون بر این، راهکارهای تجویزی ممکن است در بلندمدت پایدار نمانند.
نظریه‌های شخصیت نیز از رویکردهای رایج هستند. آن‌ها ویژگی‌های ثابت خاصی را گردآوری کرده و آن‌ها را در قالب یک «تیپ شخصیتی» دسته‌بندی می‌کنند و مدعی‌اند که شما همان هستید. اگرچه ممکن است درک چرایی رفتارهایمان تسکین‌دهنده باشد، اما پرسش اصلی اینجاست: آیا در صورت تمایل، می‌توانید «نحوه هستی» خود را تغییر دهید؟ در واقعیت، تغییر امکان‌پذیر است، اما رویکردهای مبتنی بر نظریه‌های شخصیت، حمایت چندانی برای تغییر یا تحول آنچه کارآمد نیست، ارائه نمی‌دهند.
این یک باور نادرست است که بپنداریم ما به شکلی ثابت مقدر شده‌ایم یا آن «دسته‌بندی‌هایی» که در آن‌ها جای می‌گیریم، ریشه در واقعیت دارند و برآمده از ساختارهای ذهنی ابداعی دیگران نیستند. این نگرش ممکن است ما را به پذیرش صرفِ «سایه» یا جنبه‌های ناسالم وجودمان سوق دهد و باعث شود مسئولیتِ قدرتی که برای تحول این حوزه‌ها داریم، نپذیریم. برای نمونه، جنبه سایه در شخصیت «تیپ A» ممکن است قطع کردن کلام دیگران، سلطه‌جویی و تلاش برای دستیابی به نتایج مطلوب بدون احترام یا گوش دادن به ایده‌های دیگران باشد. اگر شما صرفاً «همین که هستید» باشید، دیگران یا باید شما را تحمل کنند و یا از شما فاصله بگیرند.
رویکردی که توانمندی ما برای تحول را تسهیل می‌کند
بنا بر تجربه و مشاهدات من در طول سالیان، تمرکز بر «هستی» (Being) تفاوت شگرفی ایجاد می‌کند. این رویکرد بر این فرض استوار است که انسان‌ها موجوداتی ثابت و تغییرناپذیر نیستند و ما می‌توانیم با عبور از لایه‌های سطحی رفتار و نفوذ به اعماق هستی خود، متحول شویم.
چارچوب هستی (The Being Framework™) رویکردی دقیق، ساختارمند و جامع برای کار بر روی «بودنِ» ماست. این چارچوب با ابزار ارزیابی کاربردی خود، یعنی پروفایل هستی (Being Profile®)، رویکردی هستی‌شناسانه (Ontological) دارد؛ بدین معنا که به ترسیم «جنبه‌های هستی» می‌پردازد که همه ما به عنوان انسان با آن‌ها در ارتباطیم. نمونه‌هایی از این جنبه‌ها شامل عشق، شفقت، مسئولیت‌پذیری، آزادی، شجاعت و ۲۶ جنبه یا کیفیت دیگر است که میان همه ما مشترک است اما نوع ارتباط ما با هر یک متفاوت است.
به‌طور دقیق‌تر، پروفایل هستی رابطه ما را با آن دسته از جنبه‌های هستی می‌سنجد که در حوزه رهبری و عملکرد، به کارآمدی ما کمک می‌کنند؛ و انسان را موجودی واحد، کامل و یکپارچه می‌بیند. این ابزار به جای سنجش ویژگی‌ها به صورت مجزا، چگونگی پیوند آن‌ها را برای شکل‌دهی به «یکپارچگی» (Integrity) ما بررسی می‌کند و آن‌ها را به گونه‌ای در کنار هم قرار می‌دهد که رابطه میان‌شان را درک کنیم.
دسترسی به سطحی جدید از آگاهی
هنگامی که پروفایل هستی را تکمیل کرده و در جلسه تحلیل نتایج با یک متخصص تاییدشده شرکت می‌کنید، به سطح متفاوتی از آگاهی دست می‌یابید. این امر شما را قادر می‌سازد تا توجه خود را به حوزه‌هایی معطوف کنید که نیازمند مراقبت و تمرکز هستند. تفاوت کلیدی این روش با سایر رویکردها در این است که هر حوزه‌ی شناسایی شده در پروفایل هستی، فرصتی برای تحول دارد.
زمانی که تمرکز بر نقاطی که حس می‌کنیم «شکسته یا معیوب» هستند را متوقف کرده و توجه خود را به بخش‌هایی از وجودمان معطوف می‌کنیم که مانع کارآمدی ما هستند، می‌توانیم انتخاب کنیم که «پاسخ‌گو» (Respond) باشیم. این تجربه‌ای هیجان‌انگیز و در عین حال چالش‌برانگیز است که رابطه خود را با برخی از این جنبه‌های هستی و چگونگی هدایت رفتارهایمان توسط آن‌ها کشف کنیم. نگریستن به حوزه‌هایی که در خدمت ما نیستند، آسان نیست.
تجربه افراد از پروفایل هستی
رهبرانی که پروفایل هستی و جلسات تحلیل آن را تجربه کرده‌اند، ابراز داشته‌اند که این نخستین بار بوده است که یک کوچ (مربی) از آن‌ها حمایت کرده تا به شکلی مثبت به «سایه» یا بخش‌های مسئله‌دار وجود خود بنگرند و آن‌ها را مرتفع سازند. آن‌ها معتقد بودند این رویکرد برخلاف آزمون‌های شخصیت است که ادعا می‌کردند آن جنبه‌ها صرفاً بخشی از ماهیت آن‌هاست و فقط باید مدیریت شوند.
برای مثال، فردی که همواره نیاز دارد در یک مباحثه پیروز شود، ممکن است این ویژگی را یک قدرت بنیادی برای یک مناظره‌گر ببیند. اما وقتی کسی خود را با تیپ شخصیتی «ستیزه‌جو» هویت‌یابی می‌کند، به احتمال زیاد:
• از توجه به تأثیر رفتار خود بر دیگرانی که ممکن است احساس کنند شنیده نمی‌شوند، باز می‌ماند.
• از ترسِ شکست در مباحثه، دچار اضطراب می‌شود.
• فرصت‌های تجاری و زندگی را به دلیل عدم انطباق با استدلال اصلی خود از دست می‌دهد.
ما تشنه پاسخ و قطعیت هستیم. اما اینکه به شما گفته شود دارای تیپ شخصیتی خاصی با تمام ویژگی‌های درخشان هستید، تنها باعث می‌شود فرصت‌های رشد را از دست بدهید. در مقابل، تکمیل پروفایل هستی به شما امکان دسترسی به ۳۱ جنبه هستی را می‌دهد تا رابطه منحصر‌به‌فرد خود را با هر یک کشف کنید. اگرچه این ابزار توصیفی ثابت از کیستی شما ارائه نمی‌دهد، اما دسترسی به آن حوزه‌هایی از هستی را فراهم می‌کند که برای دستیابی به رضایت در زندگی، پرداختن به آن‌ها ضروری است.
جربه تحول در عمل
در یکی از جلسات اخیر تحلیل نتایج «پروفایل هستی»، مراجعی متوجه شد که رابطه‌اش با مفهوم «مراقبت» (یکی از ۳۱ جنبه هستی) در قبال دیگران سالم، اما در قبال خودش کاملاً ناسالم است. این کشف منجر به رمزگشایی از تمامی حوزه‌های زندگی او شد که تحت تأثیر «اهمال در حق خویشتن» قرار گرفته بودند؛ پیامدهایی همچون عادت‌های ناسالم، واگویه‌های ذهنی منفی و روابط از هم گسیخته.
این جنبه‌ی «سایه» در وجود او به تنهایی ظاهر نشده بود. ما توانستیم پیوند آن را با رابطه ناسالم وی با دو جنبه دیگر، یعنی «شجاعت» و «قاطعیت» بیابیم. به‌طور مشخص، او فاقد شجاعتِ ایستادگی برای خود و قاطعیت برای بیان نیازهایش بود. مورد دوم باعث می‌شد او معمولاً برای اجتناب از تعارض، با خواسته‌های دیگران همراهی کند و نیازهای خود را نادیده بگیرد. این آگاهی، او را راهیِ سفری برای تحول کرد. در نتیجه، او اکنون قادر است با تمام توانمندی‌هایش در زندگی حضور یابد و در عین مراقبت از خود و اطرافیان، به رضایت درونی دست یابد.
تأثیر «هستی» بر نتایج در بافتارهای گوناگون
از آنجا که روابط متعددی میان جنبه‌های هستی ما برقرار است، این موارد می‌توانند بر نتایج ما در زمینه‌ها و شرایط مختلف تأثیر بگذارند. در ادامه چند نمونه آورده شده است:
• چگونه کوچینگ به این متخصص باتجربه کمک کرد تا به مدیر، مربی و رهبری بهتر تبدیل شود؟
• راهنمای رهبران نوظهور برای غلبه بر اهمال‌کاری و رهبری هدفمند.
• چگونه شکاف موجود در اعتمادبه‌نفس خود را ترمیم کنید؟
• آیا عدم تمایل شما به بخشش، باعث انباشت کینه در وجودتان شده است؟
• بازسازی اعتمادبه‌نفس پس از شکست.
• مشارکت: زمانی که یک به علاوه یک، فراتر از دو می‌شود.
آیا می‌توان تمام جنبه‌های هستی را در یک جلسه متحول کرد؟
پاسخ منفی است. ما به عنوان انسان، مدام با «فروپاشی‌ها» (Breakdowns) درگیر هستیم؛ این واقعیتِ زندگی است. کلید اصلی، مواجهه با هر فروپاشی از طریق مسئولیت‌پذیری است، به این معنا که انتخاب کنیم «پاسخ‌گو» باشیم نه اینکه صرفاً «واکنش» نشان دهیم. هنگامی که رابطه سالم‌تری با جنبه‌های هستی خود برقرار کنیم، تمایل بیشتری خواهیم داشت تا به شیوه‌ای مؤثر و سودمند پاسخ دهیم.
در مسیر یادگیری برای درک بهتر خویشتن، در دام این باور نیفتید که شما به شکلی ثابت و تغییرناپذیر مقدر شده‌اید. به توانایی خود برای تحول از طریق پرورش و صیقل دادن ویژگی‌های انسانی‌تان اعتماد کنید. ارزیابی و تحلیل «پروفایل هستی» روشی قدرتمند برای شروع مشاهده‌ی این است که چگونه «هستیِ» شما بر الگوهای فکری، رفتاری، تصمیم‌گیری‌ها و در نهایت بر نتایج زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد.
من هر روز این را امتیازی برای خود می‌دانم که کار من و بسیاری از کوچ‌ها، رهبران و متخصصان دیگر در جامعه جهانی ما، حامی دیگران است تا نه تنها درباره خود بیشتر بیاموزند، بلکه بخش‌هایی از وجودشان را که در خدمت‌شان نیست، متحول سازند.


https://engenesis.com/a/how-the-being-profile-facilitates-our-ability-to-transform
برچسب ها: بدون برچسب

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *