دربارهی تنهایی حرف میزنیم، اینکه چقدر همه احساس تنهایی میکنن در حالیکه ارتباطات گستردهتر شده، کانالهای ارتباطی بیشتر شدن و آدمها به ظاهر در دسترستر هستن. از همین حرفهای تکراری که همه میدونیم و همه تکرار میکنیم و همه به همین تکرار دلخوشیم… میگه مسخره نیست که برای فرار از تنهایی به دنیای مجازی پناه میبریم که خودش منبع و منشاء تنهاییه؟ آدمها چوب انتخابهای غلط خودشون رو میخورن… خب با هر جریانی که نباید همراه شد! آدمیزاد باید مستقل و شجاعانه با نادرستیها مبارزه کنه. هر کدوم از ما در برابر خوشبختی جهان مسوولیم…
نگاهش میکنم، انگار نازلی بیست سال پیش! پرشور و شاد با چشمهایی که برق میزنن و افکاری که میخوان دنیا رو تغییر بدن! یک آن به ذهنم میرسه که ای داد! تازه معنی نگاههای معلمهای دبیرستان رو میفهمم… سفر اصفهان، تابستون، سال سوم دبیرستان، شبها توی اردوگاه کنار آتیش و نازلی که داد سخن میداد که میخواد بره سازمان ملل متحد و به خوشبختی جهان کمک کنه! سکوت همیشه حرفهای زیادی برای گفتن داره، به وقتش تو صورتت فریاد میکشه…