کلاس درس من

مدیریت کلاسهای کودکان (بچه های چهار تا ده سال)

کلاس درس من
از طرف
UNHCR
دعوت شدیم تو کارگاه آموزشی “مدیریت کلاسهای کودکان” شرکت کنیم. حدود سی نفر داوطلب که به جز من و دو نفر دیگه بقیه هیچ کدوم آموزش حرفه اصلی شون نبود و از زن خانه دار بگیر تا مادربزرگ بازنشسته و پسر دانشجوی نیجریه ای از ملیت های مختلف سرتاسر دنیا و اکثرا غیربومی تو این کارگاه آموزشی شرکت کردیم. چون داوطلب خیلی کم و پناهنده اینجا خیلی زیاده متاسفانه مجبور هستن از وجود هر داوطلبی استقبال کنن و خودشون هم اشاره کردن که این موضوع براشون کلی دردسرساز شده.
کارگاه بسیار پرجنب و جوش و پربار بود و تعداد زیادی بازی و کار گروهی داشت که عمدتا تصویرسازی درس دادن به بچه ها و مشابه سازی وضعیت اونها بود. حتی یک بار مربی شروع کرد آلمانی حرف زدن و ما باید از روی زبان بدن و مثالهاش می فهمیدیم که منظورش چیه!

لیست نکات مهمی که بهشون اشاره شد رو اینجا می نویسم و امیدوارم که برای معلم های دیگه و حتی پدر مادرها مفید باشه. اول کلاس مربی که یه خانم المانی بسیار مشهوری در زمینه آموزش کودکان پناهنده هستن و کارشون همینه که به سرتاسر دنیا سفر می کنن و معلمها رو آموزش می دن (عجب کار هیجان انگیزی) ازمون خواستن چشمهامون رو ببندیم و کلاسهای درس خودمون در کودکی رو تصور کنیم. بعد گفتن حالا چشمهاتون رو باز کنید و هرچی تو ذهنتون هست رو نقاشی کنید. من یه مکعب کوچیک کشیدم با یک عالمه دایره ریز که مثلا کله های بچه ها بود و انگار مکعب از این حجم دایره در حال انفجار بود. بیرون مکعب یه معلم خیلی ریز نقاشی کردم که قیافه ش عصبانی بود و یه خط کش دستش بود….

خب، من دوره جنگ درس خوندم.کلاسها پر از دانش آموز و نیمکت ها چهارنفره بودن. موقع امتحان کیف می ذاشتیم بین مون و یکی باید می رفت پایین که من هیچ وقت زیر نیمکت جا نمی شدم از بس قدبلند بودم. معلمها خشک و جدی بودن و من سال چهارم ابتدایی به خاطر اینکه نوزده شده بودم کتک خوردم (یک ضربه وسط دست) و گرچه پدر مادرم با مدرسه و معلمها برخورد کردن ولی اون خط کش همیشه ته ذهن من باقی موند….بگذریم…

اهم نکاتی که باید در طی کلاس مدیریت بشن در هفت گروه مختلف طبقه بندی می شن که همه به یک اندازه مهم هستن و اولویت و ترتیب خاصی تو لیست کردنشون لحاظ نمی کنم:

اول. زمان بندی
دوم. اعتمادسازی
سوم. تخته سیاه (یا وایت برد یا…)
چهارم. بازخورد
پنجم. دستورالعمل ها
ششم. نحوه صحبت کردن معلم
هفتم. نظارت

اول. زمان بندی. نکته مهم در زمان بندی اینه که وقتی با بجه کار می کنید بهش زمان رو یادآوری کنید. مثلا بگید برای انجام این کار سه دقیقه وقت داری. چون اکثر بچه ها هیچ برآوردی از زمان ندارن این زمان دادن و یادآوری باعث می شه که کم کم به موقع انجام دادن (و مثلا در بزرگسالی خوش قولی در زمان ملاقات و…) در اونها بدون استرس و فشار نهادینه بشه. وقتی زمان تموم شد بهش اعلام کنید و ازش بخواید که کار رو به شما نشون بده. اینطوری اون در برابر کاری که می کنه در مدت زمان مشخص شده احساس مسوولیت می کنه.
وقتی به کل کلاس کاری می دید و اعلام می کنید که پنج دقیقه وقت دارید همیشه ته ذهنتون باشه که ممکنه یکی یا دو نفر زودتر اون کار رو تموم کنن و با حرف زدن یا سر و صدا کردن تمرکز بقیه رو به هم بریزن پس یه کار اضافه ی کوچولو هم برای اینجور مواقع کنار بذارید که بچه ها رو مشغول نگه دارید.  نکته اصلی در زمان بندی اینه که کارها کوتاه باشن، پشت سر هم باشن و در کل مدت آموزش بچه ها رو با انجام کارهای قطاری شکل مشغول نگهدارید. بین کارها وقت اضافه برای هیچ کاری نکردن وجود نداشته باشه. در هر لحظه بدونید باید چه کارک نید که این خودش آماده سازی زیادی نیاز داره. همیشه دو سه تا برنامه، بازی و کار جایگزین و اضافه برای هر کلاس داشته باشید.

دوم. اعتمادسازی. بچه ها بسیار باهوش هستند و به سرعت ارتباط برقرار می کنند ولی اگر متوجه بشن دارید فریبشون می دید به سرعت هم اعتمادشون رو از دست می دن.
برای اعتمادسازی اسمشون رو یاد بگیرید و اونها رو با اسمی که دوست دارن صدا بزنید. کار خوبی که انجام می دن رو تشویق کنید و با مشغول کردنشون به یه کار دیگه و پرت کردن حواسشون مانع از انجام کارهای ناخوشایند بشید. مراقب زبان بدنتون باشید. رابطه چشمی با بچه ها رو همیشه حفظ کنید و حالت بدن رو در وضعیت مثبت قرار بدید.

سوم. تخته سیاه (وایت برد). برای جلب توجه بچه ها همیشه یه تخته سیاه یا وایت برد در گوشه کنار محل آموزش بذارید. نکات مهم و مثالها رو روش بنویسید و بذارید بچه ها در حین تمرین به تخته نگاه کنن که بهشون یادآوری بشه. مثلا اگر سوالی پرسیدن از خودشون بپرسید با توجه به مثال روی تخته نظر خودت چیه؟
تخته رو چند بخش کنید و حتما از رنگ های متفاوت استفاده کنید. کلمات رو کامل بنویسید تا دیکته ی اونها هم یادشون بمونه. از شلوغ کردن تخته و درهم نویسی جدا خودداری کنید.

چهارم. بازخورد. قبل از شروع هر کار جدیدی (تسک: کار؟ وظیفه؟) مطمئن بشید که همه بچه ها مستقیم به شما نگاه می کنن و حواسشون به شماست. مثلا یه شیوه می تونه این باشه که در ابتدای هر قسمت جدید به شکل خاصی دست بزنید. بعد از چندبار بچه ها متوجه می شن که این نوع خاص دست زدن یعنی عزیزم به من نگاه کن (خب من اینجا مشخصا یاد کاپیتان افتادم که تو فیلم اشکها و لبخندها بچه هاش رو با سوت صدا می زد ولی دست زدن فکر کنم بهتر از سوت زدنه و بهتر از تک تک صدا کردن بچه ها)
حتما در هر کلاسی یه سری کار یا بازی مربوط به شنیدن بگنجونید و بچه ها رو تشویق کنید در مورد اون بازی یا تکلیف با هم حرف بزنن. مثلا گروه های دو یا سه نفره تشکیل بدید. بچه ها وقتی با هم حرف می زنن و برای هم توضیح می دن بیشتر درس رو می فهمن. نکته مهم اینکه اجازه بدید بچه ها موقع حرف زدن بین خودشون با زبان اصلی شون حرف بزنن که کل معنا و مطلب رو بفهمن (مثلا بچه های کلاس من می تونن به زبان میانماری حرف بزنن)

پنجم. دستورالعمل ها. دستورالعمل ها رو در جملات کوتاه بیان کنید. بین جملات یک یا دو ثانیه مکث کنید. مطمئن باشید حواسشون جمع شماست. لاینقطع حرف نزنید بچه ها سردرگم می شن. به توضیح دادن بسنده نکنید همیشه بهشون شیوه انجام کار رو نشون بدید. مثالهای عملی بزنید و خودتون انجام بدید که کامل متوجه بشن. هیچ وقت بعد از توضیح نپرسید همه فهمیدن؟ چون معمولا همه می گن بله حتی اگر نفهمیده باشن و وقتی هم همه می گن بله اون یکی نفری که دلش می خواد سوال کنه خجالت می کشه و سوال نخواهد پرسید. به جای پرسیدن این سوال سوالهایی ازشون بپرسید که مفهومی باشه و متوجه بشید مطلب رو کاملا درک کردن.
برای هر مطلبی که بهشون یاد می دید اجازه بدید توی گروه های کم تعداد با هم تمرین کنن و شما نظارت کنید.

ششم. نحوه صحبت کردن معلم. فراموش نکنید سکوت شما بسیار معنادارتر و گویاتر از حرفهای شماست پس پشت سر هم و تند تند حرف نزنید و به بچه ها فرصت حرف زدن بدید. جملات رو تکرار نکنید چون به بچه ها می فهمونه که اگر بار اول حواسشون نبود باز هم فرصت برای دنبال کردن سیر کلاس هست. به جاش از یه همکلاسی دیگه بخواید که برای کل کلاس توضیح بده. با خودتون حرف نزنید. نگید خب حالا می خوایم فلان کار رو بکنیم یا چطوره اول بریم سراغ اون یکی بازی یا بذار ببینم چقدر وقت داریم. زبان شما باید ساده ولی کامل و درست باشه. جمله ها و کلمات رو نخورید و با گرامر نادرست ادا نکنید. لزومی نداره سرعت حرف زدنتون رو کاهش بدید ولی جملات رو کوتاه کنید و بین شون مکث داشته باشید. با صدای یکنواخت حرف نزنید، صدا رو بلند و کوتاه کنید ولی هیچ وقت داد نزنید. از زبان بدن زیاد کمک بگیرید. قول هایی که می دید و دستوراتی رو که وضع می کنید از یاد نبرید.

هفتم. نظارت. بچه ها رو در حین انجام فعالیت های متفاوت چندباره ارزیابی کنید تا نقاط قوت و ضعفشون دستتون بیاد. اونها رو یادداشت کنید و در گذر زمان بازبینی کنید تا برای هر بچه برنامه پیشرفت و آموزش خودش رو داشته باشید. مثلا اگر بدونید علی بیشتر با انجام دادن یاد می گیره تا نگاه کردن ازش بخواید برای نشون دادن مثال به بقیه بیاد باهاتون همکاری کنه و….

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *