یاد گرفتن در تمام مراحل زندگی و تا آخر عمر یکی از شعارهای اکثر کارآفرینها و افراد موفقه. می گن که شما در هر موقعیتی در دیدار با هر فرد جدید یا مواجهه با هر اتفاقی باید از خودتون بپرسید من چی می تونم یاد بگیرم از وضعیت فعلی… در کنارش همه جا می خونیم که می گن نذارید تجربه ها شما رو تلخ تر کنه بلکه بهتر بشید و یاد بگیرید و به کار ببندید و… پیاده کردن درسهایی …
دسته: شکوفهی ییلاقهای خنک
از زندگی و روزمرهها مینویسم…
دوست انگلیسی من که خونه و باغی بزرگ و سرسبز و دو تا سگ خواستنی داره (که بارها همه دور و وبری ها حسرت داشتنش رو خوردن) امروز اومده به من می گه گفتم زودتر بیام بشینم تو خونه تو (خونه صد متری آپارتمانی قدیمی من که توش یه چیز لوکس پیدا نمی کنی و از دید خودم معمولی ترین نقطه امن دنیاست) از آرامش اینجا لذت ببرم… چمن های خونه ی همسایه ها نه فقط تو ایران که همه …
این روزها بیش از هر چیز دیگه به معنای مضمحل شده ی کلمه ی حق فکر می کنم. از اینکه ما آدمها حق همه رو تو این زمین زشت خوردیم، جای حیوانات رو تنگ کردیم و گیاهان رو کشتیم و پلاستیک به خورد نهنگ ها دادیم بگیر تا اینکه حق حیات رو از همدیگه می گیریم و به کشتی پناهجوها اجازه کناره گیری نمی دن و کشتی ها توی دریا غرق می شن و ماموران مرزی آمریکا بچه ها رو …
از خلال همصحبتی با یک دوست من تاریخ جوامع و تمدن و اینها رو سالها پیش خوندم ولی یادم نیست دقیقا از کی تک همسری رواج پیدا کرد بین انسانها…. ولی به هر حال یه قرارداده از دید من. هر دو طرف میتونن انتخاب کنن به این قرارداد وضع شده توسط انسانها پابند نباشن ولی از دید من مهمه که این هم خودش یک قرارداد باشه یعنی دو طرف آگاه باشن. مشکل من با کسانیه که وارد قرارداد تکهمسری میشن …
برای مامان عکس گل و گیاه های توی ایوون نقلیم رو فرستادم میگم ببین چه قشنگن میگه عجب گل عجیب غریب و خوشگلی داده، گلهاش شبیه برگ هستن که! میگم مامان این قرمزه “بِگونیا”ست، گل نیست که، گیاهه خودش به تنهایی… چون رطوبت و سایه دوست داره قایمش کردم زیر برگهای بقیه گیاهها…. بعد یه مکث یهو میگه: “عین زنهای قدیم… راستی این دختره که با….” فکر میکنم: زنهای قدیم تو سایه بودن رو دوست داشتن لابد… به سر و …
تو خبرها نوشته بود مادر نود و هفت ساله، رفته عیادت دختر هفتاد و نه سالهش تو بیمارستان. دیشب یکی از دوستان جنگلنوردی در کمال خونسردی تعریف میکرد که هفته پیش انگلیس بودم، مراسم دفن پدرم. طبق معمول که همهی موارد خانوادگی برای من با احساسات شدید و غلیظ همراهه، گفتم ای وای متاسفمممممم و آماده برگزاری مراسم قطره اشکی و خاطرهای و کمی بغل و سر بر شانه و اینها بودم که طرف گفت صد سال و دو هفتهش …
زمان قدیم (همین چند سال پیش) چپ دست بودن جزو اختلالهای فیزیکی قلمداد می شد. تو برگه امتحانی هم همیشه ما باید کنار سوالهای دیگه در مورد معلولیت می نوشتیم که آیا چپ دست هستیم یا نه! حدود ده تا پونزده درصد جمعیت انسانها رو چپ دستها تشکیل می دن در حالیکه تقریبا اکثر محصولات برای راست دستها طراحی می شن و ما هی باید یاد بگیریم که چطور با محصولات مناسب راست دستها ولی با دست چپ کار کنیم! …
پیچیدگی مقوله ی احساسات آدمی و نحوه کنترل اونها روز به روز برای من جذاب تر می شه. اخیرا کتابی سفارش دادم در همین باره و بی صبرانه منتظرم دریافتش کنم و اینجا بنویسم مطالبی که برام جالب تر هستند. نحوه مدیریت احساسات دیگران حداقل دو ساله که به شکل بسیار پررنگ تری در قالب هیات اجرایی و کمیته های مختلف کلاب های متفاوت برای من رنگ و بوی جدی تری گرفته. می بینم که چطور آدمها با خودخواهی های …
دوستان متفاوتی در گروه های مختلف دارم که زندگی من رو رنگین کمونی کردن مثلا دوستانی در گروه های مختلف باغبونی که از مجازی فراتر رفتیم و ماهی یک بار همدیگه رو می بینیم و تا ساعتها حرف می زنیم از گیاه و باغبونی و سبز و سبز و سبز … بعضی وقتها بقیه آدمها ما رو نمی فهمن و متعجب می شن که چطور می تونی چهار ساعت از گل و گیاه حرف بزنی ولی واقعیت اینه که همین …
یکی از کارهایی که در جلسات روانشناسی و درمانی از شما خواسته می شه اینه که افکار منفی خودتون رو بنویسید و حداقل تا چهل روز اونها رو نخونید. با نوشتن افکار منفی خیلی از مواقع خشم شما کمتر می شه، مساله چون روی کاغذ اومده کمتر به نظرتون بزرگ و حل نشدنی میاد، حین تمرکز برای نوشتن ممکنه راه حلهایی به نظرتون برسه و در نهایت حس درددل کردن به شما دست می ده که در بهبود روحیه موثره. …
اجتماعی باشید!