گفتن اینکه از گذشته ها درس بگیر آسونه گفتن اینکه گذشته رو پشت سر بذار و رها کن و پیش برو هم آسونه انرژی که این کارها از آدم می گیرن، زمانی که صرف لیسیدن زخمهایی می کنی که ردشون تا ابد رو صورتت و قلبت حک می شن اما… با گذشته ای که زده یک چشمت رو کور کرده می شه همچنان زندگی کرد، با یک چشم می شه دنیا رو دید و لذت برد و خندید و عاشق …
دسته: شکوفهی ییلاقهای خنک
از زندگی و روزمرهها مینویسم…
رفته بودیم جنگل نوردی. گفتند صد کیلومتری شهر تو دل جنگل هنوز لاشه یک هواپیما از جنگ جهانی دوم مونده که این ملت توریست بی غم میرن نگاهش می کنن و باز میان تو دل دود پی زندگی روزمره می شن شهروند عادی. من، تو دوره نقاهت بیماری و با کلی خستگی و چشمهای پف کرده ی پانداوش، شال و کلاه کردم با هفت هشت نفر دیگه راه افتادیم بریم جنازه هواپیما ببینیم. کلی رانندگی و راه سنگلاخ مالرو تو …
جایی نوشته بود مهم نیست ماشین و خونه ای که داری چی هستن، تهش تو و اون آدم فقیر بی چیز هر دو فقط تو یه متر جا می خوابید پس فروتن باش. من هرچی فکر می کنم چنین نگاهی من رو حریص تر می کنه به اینکه فکر کنم حالا که قراره نیست و نابود شم بذار هرچه بیشتر لذت ببرم از زندگی. بذار خونه بزرگتری داشته باشم و ماشین بهتر و سفرهای گرونتر برم و بی خیال بقیه، …
وقتی از خیریه حرف می زنیم، مردم یاد بیل گیتس و مادر ترزا میفتن و می گن که نه پول آنچنانی برای اینجور ریخت و پاش ها دارن و نه وقت می کنن به این قرتی بازیها برسن! خیلی ها می گن به موسسات خیریه اعتماد ندارن و اصلا جایی رو نمی شناسن که بخوان “از این کارها” بکنن! بعضی ها هم فکر می کنن خیریه یعنی اهدای لباسهای کهنه و پاره به بدبخت های کف خیابون (یک بار آقایی …
این نامه را در پاسخ به دانشجویی نوشتم که پرسیده بود چگونه می تواند خود را برای تدریس آماده کند. هر بار شیوه های تدریس یا هنر سخنوری درس می دهم با افراد مشتاقی روبرو شده ام که از من می پرسند چه کنیم تا در تدریس و آموزش بهتر باشیم. لمس کردن میل به تعالی و سرآمد شدن در حرفه ی خودشان در دانشجویانم یکی از موتورهای محرکه ی زندگی من است. بسته به میزان اشتیاق دانشجو …
می دونید که از وقتی با خیریه همکاری می کنم نسبت به بازیافت و رفتارهای زیست محیطی حساس شدم و سعی می کنم به دیگران هم ایده بدم که مواد رو کمتر دور بریزن و از وسایل دورریز چیزی بسازن و ایده های استفاده ی دوباره از مواد دورریز رو تو کانال تلگرام “ریوز” به اشتراک می ذارم. امروز ویدئویی از بازیافت تکه پاره های به جا مونده از جنگ (تکه های خمپاره و راکت و موشک و…) دیدم که …
سندروم روشنفکر دشمن پندار Vs سندروم همه ی عوام ایران زمین را روشنفکر خواستن! این روزها باب شده به جای فحش و فضیحت و شعبان بی مخ پنداشتن که قدیم باب بود، بقیه تو را مفتخر کنند به صفت روشنفکر. چنان خطابت می کنند که گویی تمام معنای اولیه لغت در تک تک هجاهای با تحقیر ادا شده شان مضمحل می شود. روشنفکر دیگر یک قدم و چهار ذرع پیش از تو راه نمی رود، کتابهای سنگین نمی …
بچهی چهارساله کیک رو باز کرد و سلفونش رو پرت کرد بیرون، تذکر دادم، مادرش میگه آره خب باید هم به قالیباف خدمت کنیم :/ این متن یک توییته….فردی که ذکرش کرده هم آدم معقول و راستگوییه و من باور می کنم چنین اتفاقی افتاده باشه. مشابه این اتفاق رو بارها دیدم و شنیدم. آدمها قانون رو می شکنن به بهانه لج و لجبازی. به بهانه و نه به دلیل… قوانین شهری حتی اگر ناکارآمد و پرخطا وضع شده …
این متن رو بعد از مکالمه با یک دوست می نویسم. مکالمه یی درباره ی اینکه بالاخره پدران شصت هفتاد ساله ی ما لطف می کنند که خرج بچه های سی و چندساله شون رو می دن و یا حق ماست که از دارایی های خانواده سهمی ببریم ولو در چنین سن و سالی… (و شاید بشه تعمیمش داد به مساله ی ارث و میراث در نگاهی کلان تر) اوایل که با چینی ها حشر و نشر می کردم، …
Hash یا جنگل نوردی از سالها پیش در مالزی شروع شد. اروپایی ها که مالزی رو مستعمره کرده بودند و تو این آب و هوای شرجی و خیس! هفته ای یک بار دور هم جمع می شدن به شادنوشی و آبجوخوری به فکر افتادن که یه فعالیتی هم بکنن تا عذاب وجدان بزرگ شدن شکم رو خفه کنن… حالا این ایده پا گرفته و تو دنیا پراکنده شده و تو خیلی از کشورها گروه های هش به راه افتادن. …
اجتماعی باشید!